برنامه ریزی برای مدیریت در سازمان به شیوه استراتژیک

مدیریت استراتژیک

درمقاله های قبلی به اهمیت و مدیریت زمان برای بهبود زندگی و شغلی اشاره کردیم و گفتیم برای این که بتوانیم در زندگی موفق باشیم باید برنامه ریزی را سرلوحه کارهای خودمان قرار بدهیم. اما آیا این کافی است؟
(مدت زمان مطالعه فقط 5 دقیقه)

همراهان گرامی و مدیران ارجمند، ما اینجا هستیم تا بهترین راهکارها درزمینه مدیریت در سازمان، به شیوه استراتژیک را برای شما شرح داده و باعث ارتقای سطح کیفی در شرکت و شغل شما بشویم. همانطور که مستحضرهستید برنامه ریزی مدیران بیشترین اثر را در ارتقای سطح کیفی کارها دارد، البته که مسائل دیگری از جمله اجرای درست فرامین و برنامه ها نیز مهم و اساسی است. مدیریت درسازمان، یکی از اصول مهم و اساسی موفقیت در شغل و حرفه است. اگر مدیری از یک برنامه ریزی استراتژیک سنجیده و قابل اجرا استفاده کند حتما به اهداف بزرگ نزدیک شده وبه موفقیت درکارش دست پیدا خواهد کرد.
برنامه ریزی برای مدیران یکی از اصول اولیه و مهم در راستای موفقیت در کارها است. مدیریت زمان و برنامه ریزی همانند دو بال برای پرواز و صعود به قله های افتخارو پیشرفت برای مدیر و مجموعه تحت فرمان او هستند. پس با ما همراه باشید تا بتوانیم درکنار یکدیگر به این مقوله مهم بپردازیم.

حکایت در مورد مدیریت استراتژیک

کلاغی روی درختی نشسته بود و هیچ کاری نمی کرد. خرگوش فکر کرد که من از کلاغ چه کم دارم؟ پس روی زمین نشست و هیچ کاری نکرد. روباهی آمد و خرگوش را خورد و… خرگوش غافل از این شده بود که کلاغ بالا است و او پایین. کلاغ دراوج است و او در فرود!
نکته مدیریتی : برای این که بنشینی و کاری نکنی باید آن بالاها باشی.

دراین مقاله به این موارد اشاره خواهیم کرد:

بررسی معنی کلمه مدیریت، برنامه ریزی، استراتژی
استراتژیک چیست؟
داشتن استراتژی چه کمکی به مدیران می کند؟
برنامه استراتژیک چیست و چه تفاوتی با مدیریت استراتژیک دارد؟
مدیریت عملی چه تفاوتی با مدیریت استراتژیک دارد؟
اهمیت برنامه ریزی درمدیریت
مزایای مدیریت استراتژیک
سطوح برنامه ریزی مدیریت استراتژیک
اهداف استراتژیک چگونه تعیین می شوند؟
هفت هدف متداول در مدیریت استراتژیک
مدیران استراتژیک چه خصوصیاتی دارند؟

برای روشن شدن بیشتر مطلب یک بار دیگر این مفاهیم را بررسی می کنیم:
مدیریت: عبارت است از فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه منابع موجود سازمانی برای تحقق هدف های مورد نظر سازمان.
برنامه ریزی: عبارت است از فرایندی که دارای مراحل مشخص و به هم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم درقالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات است. برنامه ریزی وسیله ای درجهت تحقق هدف نهایی است که نه تنها از اثر بخشی و کارایی تمام امکانات، برنامه ها و عملکردهایی برای ارضای نیاز کلیه پرسنل اطمینان حاصل می کند، بلکه این افراد را در شکل گیری و توسعه یک سازمان پویا تشویق و تسهیم می نماید.

استراتژی: یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی سازمان را با عوامل و تغییرات محیط مربوط می سازد و به نحوی طراحی می شود که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل شود.

مفهوم کلمه استراتژیک

استراتژیک به عنوان یک پسوند استفاده می شود و از ریشه استراتژی نشات می گیرد و می تواند به خیلی از عبارت های مدیریتی اضافه شود و به معنای خلق آینده ای مطلوب و هدفمند در بخش های مدیریت است.

داشتن استراتژی در کارها چه کمکی به مدیران می کند؟

مدیریت استراتژیک در سازمان

مدیریت استراتژیک در سازمان

باعث می شود که مدیران بدانند درحال حاضر چه اتفاقاتی در سازمان رخ می دهد و پیامد آن ها چه ثمره ای برای سازمانشان خواهد داشت. مدیر خوب کسی است که بتواند با توجه به برنامه استراتژیکی که می چیند، آینده را خوب ببیند و نتیجه تصمیم های خود را از قبل مجسم نماید.
عوامل موفقیت برنامه های استراتژیک :
کافی بودن زمان و منابع
وجود رهبر و افراد با تجربه و با صلاحیت در امر برنامه ریزی
نگرش و احساسات مثبت در مورد برنامه استراتژیک پیش بینی شده.

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ چه تفاوتی با مدیریت استراتژیک دارد؟

به معنای فرآیند گسسته، جدا و مستقل از تجارت سازمان است. در حالی که مدیریت استراتژیک برنامه ریزی، تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی را به هم مربوط می کند. مدیریت استراتژیک عبارتی است که بیشتر در فضای آموزشی و دانشگاهی استفاده می شود، اما برنامه ریزی استراتژیک معمولا دردنیای کسب و کار کاربرد دارد.
این فرآیند را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
تحلیل وضعیت و بررسی محیطی: که شامل بررسی دقیق و جمع آوری اطلاعات و عوامل خارجی و داخلی تاثیرگذار بر یک سازمان می شود.
تعیین استراتژی: باید مجموعه استراتژی های قابل استفاده را یافته و سپس بررسی کرد و پس از دقت به نتایج به دست آمده استراتژی برتر را انتخاب کنیم.
اجرای استراتژی: این مرحله شامل طراحی ساختار سازمان، توزیع منابع، توسعه فرایند تصمیم گیری و مدیریت منابع انسانی است.
ارزیابی استراتژی: این مرحله نیز شامل ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که درواقع ریشه های استراتژی فعلی ، عملکرد اندازه گیری و اقدامات اصلاحی هستند، می شود.

مدیریت استراتژیک و مدیریت عملی چه تفاوتی باهم دارند؟

سطح این دو باهم متفاوت است. درمدیریت عملی همه چیز برطبق روتین و عادی پیش می رود پیشرفت با کندی همراه است و خبری از ایده پردازی و ریسک کردن درآن نیست.
اما درمدیریت استراتژیک توجه زیادی به آرزوها، آرمان ها و اهداف بلند مرتبه می شود.
مدیریت استراتژیک، بلند مدت، کل نگرو محدود نشدن به داشته ها است.
درمدیریت استراتژیک مدیر علاوه بر داشته ها، محدودیت ها و نداشته ها به خواسته ها، آرزوها و آرمان های جدید هم فکر می کند.

اهمیت برنامه ریزی در مدیریت:

زمانی که برنامه ریزی در سازمانی انجام می گیرد، باعث ایجاد تمرکز برروی اهداف سازمان می شود و این تمرکز باعث می شود که وظایف هر شخص به نحو بهتر و مطلوبتری انجام شود.
این کار باعث می شود که منابع لازم برای اهداف از پیش تعیین شده تخصیص یافته و از اسراف و از بین رفتن بیهوده منابع نیز جلوگیری شود.

مزایای مدیریت استراتژیک عبارتند از :

موجب تفاهم و تعهد هرچه بیشتر مدیران و کارکنان می شود.
باعث تفویض اختیار به کارکنان و درنتیجه رغبت بیشتر آنان برای همکاری با مدیر می شود.
باعث هماهنگی بین برنامه های عملیاتی و سازمان در مسیر اقدامات واحدهای مختلف سازمان می شود.
باعث به وجود آمدن کارهای تیمی و تخصصی و کارشناسی دربین کارکنان می شود.
باعث ایجاد رقابت نسبت به سایر شرکت ها درصنعت مورد نظر می شود.
اما باید دقت کرد که مدیریت استراتژیک یک روند مستمر باشد، نه این که فقط در یک زمان به عنوان ارزیابی انجام شود یا هر زمان که مشکلی پیش آمد به عنوان یک راه چاره به کار آید.
مدیریت استراتژیک با تکیه برذهنیتی پویا، آینده نگرو جامع نگر راه حل بسیارکارآمدی برای مسائل مختلف سازمان های امروزی است.

سطوح برنامه ریزی مدیریت استراتژیک:

تعیین هدف
مشخص کردن مسیر پیش رو سازمان
بخش بندی سطوح برنامه ریزی سازمانی
تخصیص وظایف اعضای سازمان و تیم های به وجود آمده
بخش بندی سطوح برنامه ریزی سازمانی

اهداف استراتژیک چگونه تعیین می شوند؟

اهداف باید مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و به موقع باشند.
باید این نوع اهداف را برای طرحی که برای اهداف استراتژیک سازمان تدوین شده است درنظرگرفته شود.
اهداف نباید کلی و مبهم باشد بلکه باید برموضوعی خاص متمرکز باشند.
باید بتوان میزان تحقق هدف را اندازه گیری کرد.
باید بررسی کنیم که این هدف ما با توجه به مقدار وقت و پول و منابعی که داریم قابل دستیابی هست یا خیر؟
مهارت های گروه و سازمان باید بررسی شود و اگر کمبود مهارتی دیده شود با برنامه ریزی مناسب این نقیصه برطرف شود.
امکانات و زمان لازم برای رسیدن به اهداف باید مشخص شود.

هفت هدف بلند مدت متداول درمدیریت استراتژیک

سودآوری
بهره وری
جایگاه رقابتی
پرورش و تربیت کارکنان
رهبری فناوری
مسئولیت عمومی
استفاده کامل از تمام پتانسیل موجود در بین کارمندان و افراد مجموعه

مدیران استراتژیک چه خصوصیاتی دارند؟

متفکران استراتژیک توانایی استفاده از سمت چپ مغز (منطق) و سمت راست (خلاقیت) خود رادارند که بسیار ارزشمند است.
آن ها توانایی ایجاد یک دیدگاه مشخص و واضح برای کسب و کارو زندگی شخصی خود را دارند.
آن ها توانایی مشخص کردن اهداف خود و ایجاد یک برنامه عملیاتی استراتژیک برای هر هدف و تقسیم آن به وظایف کوچکتر را دارند.
آن ها به طرز شگفت آوری آگاه، حساس و باهوش هستند.
آن ها به طرز فوق العاده ای به آن چه گفته می شود گوش می دهند و قوه درک بالایی دارند هر لحظه درحال شنیدن ، خواندن و مشاهده هستند.
آن ها یاد گیرنده های مادام العمر هستند و از تجربیاتشان درس می گیرند.
آن ها با دیگران مشورت می کنند تا بهترین راهکارها را پیدا کنند.
آن ها افرادی صبور هستند درقضاوت ها و نتیجه گیری عجله نمی کنند زیرا می دانند که ایده ها و افکار بزرگ نیاز به زمان دارند تا به موفقیت های بزرگ تبدیل شوند.

نتیجه این که :

یک آینده ی موفق و پایدار، نیازمند تفکر استراتژیک است.
دوست عزیز اینک به اهمیت داشتن استراتژی در بالابردن سطح کیفیت و پیشرفت در شغل، کسب و کار و آموزش پی بردید بهتر است که با داشتن یک نقشه راه استراتژیک، تغییر شگفت انگیزی را در زندگی خود تجربه کنید. امیدوارم این مقاله نیز درکنار دیگر مقالات این سایت راهگشایی برای شما باشد. با امید موفقیت های روز افزون برای شما.
بابک نیک نژاد
آذرماه 1401

بابک نیک نژاد وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *